کج اندیشه. که فهم و دریافت او ناراست و غلط باشد. که به خطا چیزی را دریافت کرده باشد. (ناظم الاطباء). مقابل تیزفهم. مقابل فهیم: سرّ دهنش هیچ نگفتیم به زاهد با زاهد کج فهم معما نتوان گفت. اسیری لاهیجی (از آنندراج)
کج اندیشه. که فهم و دریافت او ناراست و غلط باشد. که به خطا چیزی را دریافت کرده باشد. (ناظم الاطباء). مقابل تیزفهم. مقابل فهیم: سِرّ دهنش هیچ نگفتیم به زاهد با زاهد کج فهم معما نتوان گفت. اسیری لاهیجی (از آنندراج)
که قلم کج دارد. که قلم بر استقامت و راستی ندارد. که بر غیر استقامت قلم راند: مژگان تو از کج قلمی دست ندارد هر چند ز خط حسن تو در پای حساب است. صائب (از آنندراج). رهزن ازراه محال است نهد پای به راه طینت کج قلمان راست به مسطر نشود. صائب (از آنندراج)
که قلم کج دارد. که قلم بر استقامت و راستی ندارد. که بر غیر استقامت قلم راند: مژگان تو از کج قلمی دست ندارد هر چند ز خط حسن تو در پای حساب است. صائب (از آنندراج). رهزن ازراه محال است نهد پای به راه طینت کج قلمان راست به مسطر نشود. صائب (از آنندراج)